جدول جو
جدول جو

معنی گیهان دیده - جستجوی لغت در جدول جو

گیهان دیده(خَ دی دَ / دِ)
جهاندیده. کیهان دیده. جهان گشته. که گرد جهان گشته باشد. که سیر و سیاحت آفاق کرده باشد. بکنایه کسی که سرد و گرم زندگی دیده و شیرین و تلخ دهر را چشیده باشد. کارآزموده و مجرب:
گناه آید ز گیهان دیده پیران
خطا آید ز داننده دبیران.
(ویس و رامین)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

کسی که به دلیل عمر طولانی یا سفر بسیار و دیدن شهرهای زیاد تجربه اندوخته است، جهان دیده
فرهنگ فارسی عمید
(پَ تَ / تِ)
رجوع به گیهان دیده شود
لغت نامه دهخدا
(نِ دی دَ / دِ)
کنایه از مژگان چشم باشد. (بهار عجم) (آنندراج) (ناظم الاطباء) :
افسرد آتش دل و آب سرشک ماند
بر گیسوان دیده خضاب سرشک ماند.
طالب آملی (از بهار عجم).
مؤلف بهار عجم گوید: ملا ابوالبرکات منیر بر این لفظ اعتراض دارد که هیچ گوش گیسوان دیده نشنیده و این اگر چه از جهت استعاره که منظور طالب آملی در این مطلع است درست باشد لیکن اگر مراد از آن مژگان باشد بی تکلف درست میشود و تشبیه تازه ای بهم میرسد
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
زیان زده. زیان کشیده. مغبون. خاسر. متضرر. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
خاسر، متضرر، مغبون
متضاد: منتفع
فرهنگ واژه مترادف متضاد